جمال زاده پس از مدتی به استخدام سفارت ایران در برلین در آمد.[...]سید محمد علی جمالزاده پانزده سال از عمر خود را صرف خدمت در سفارت ایران می کند تا این که از سوی رضاخان فردی به نام صدیق السلطنه به سفارت ایران گسیل می شود.جمال زاده متوجه دزدی های او می گردد،به همین دلیل صدیق السلطنه به آزار و تهدید او اقدام می ورزد.جمال زاده خود می گوید:
«صدیق السلطنه فریاد می زد:تو چرا داری فضولی می کنی؟شماها یک ده دوازده نفری هستید که اسمتان جمال زاده و تقی زاده و فلان و فلان است و دور هم جمع شده اید و خیال می کنید کی هستید.اما یادت باشد ما را که می بینی اقلا سیصد نفریم و اسممان فلان السلطنه و فلان الدوله است و حالا شما می خواهید با ما در بیفتید؟
شما عیب دیگری هم دارید.خیال می کنید باید همیشه حقیقت را بگویید.ما بر خلاف شما دروغ هم می توانیم بگویم و اصلا حربه ما دروغ است...»*
منبع:نقد و تحلیل و گزیده داستان های سید محمد علی جمال زاده ، کامران پارسی نژاد ،نشر روزگار ص 43،به نقل از کتاب خاطرات سید محمد علی جمال زاده،ایرج افشار،علی دهباشی،تهران،شهاب ثاقب و سخن،چاپ اول1378،ص ۴۰۰
+ نوشته شده در سه شنبه نهم تیر ۱۳۸۸ ساعت توسط محمد همتی
|